- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ای سائل سائـلت، کـرامت مرهون تو جـود تا قیامت ای ثبت به خط و خال و حُسنت توحـید و نـبـوّت و امامت خلق دو جهـان پی گـدائی دارند به درگهـت اقـامـت هم کوچک کوچکت بزرگی هم بـنـدۀ بنـدهات زعـامت مانـند نهـال در بـرت خـم خوبان همیشه راست قامت تا هست خـدای را خـدائی تو جود کـنّی و مـا گـدائی تا ماه جـمال خـود نمودی از شمس شموس دل ربودی از غیر خـدای چشم بستی بر ذکر خدای لب گشودی قرآن ز رخ تو بوسه برداشت تو آیه به زیر لب سرودی عالم همگان تو را ستودند چون تو که خدای را ستودی تا شـام ابـد کـریـم هـستی از صبح ازل جـواد بودی از نور تو ای چراغ بینش روشن شده چشم آفـرینش ریحـانه، محمّدی دگر زاد یـا آمـنــهای پـیـامـبـر زاد یا بـنـت اسـد عـلّـی دیگـر یا فاطمه نـازنین پسر زاد دریای عفاف گوهر آورد یا شمسۀ برج دین قمر زاد من هرچه بوصف او بگویم آن مادر خوب خوب تر زاد از بهر رضا رضای دیگر فرزند نگو، بگو پـدر زاد آئـیـنه حُـسن سـرمـدی تو سـر تا به قـدم محـمدی تو وصف تو کجا ز من برآید این کار کی از سخن برآید؟ قـابـل نـبـود بـپـات ریـزم گـیرم دُرم از دهـن بـرآید با یـاد تو دل قـرار گـیـرد از شوق تو جان ز تن برآید لبخـند زنـد به بـاغ حُسنت هر لاله که از چمن برآید تو خنده بزن که اشک شادی از چـشـم ابوالحسن برآیـد ای پای به فـرق عالـمینت شهر دل ماست کاظمیـنت آبـای تـو مـقــتـدای عـالـم ابـنـای تـو رهــنـمـای آدم با ماهی کوچکی که مأمون در دست فشرده بود محکم میخواست تو را بیازماید ای آئـیـنـه دار راز عـالـم تنها نه ضمیر او که گفتی از ابر و هـوا و ماهی و یم از جاه تو مات، نجل هارون بر عـلم تو محو، پـور اکثم کس مثل تو حل نکرده کامل یک مسأله سیهزار مشکل عـشق آیـتـی از ولایت تو دل شـیـفـتـۀ حـکـایـت تـو منسوخ شود عـلـوم عـالـم با یک سخن از روایت تو در چـاه عـدم فـتـد ظلالت بـا پـرتـوی از هـدایـت تو در وادی شرم گم شود جود از بخـشـش بـینهـایت تو هر کس به تو ظلم کرد آخر شرمـنده شد از عـنایت تو از بسکه کریمی و جوادی بر دشمن خویش، حرز دادی ای جود و عنایـتت خدائی کـار تو همه گـره گـشائی از سلطـنت دو عـالـمم به در کوی گـدای تو گـدائی صد بارم اگر جدا شود سر به کز تو فـتد مرا جـدائی بیمهـر تو هیچکس نباشد از آتـش دوزخـش رهائی جز تو که دهد ز لطف و رحمت پـاسـخ به نـوای بینـوائی لطفی، کـرمی، که بیـنوایم هر چند بدم، من از شمایم ای هـسـتـی اولـیـا ولایـت دل عاشق و روح مبتلایت شمس نهـم و امـام هـشـتم گـفـتـا پـدرم شـود فـدایـت از صبح ازل جواد بودی تا شـام ابـد هـمـه گـدایـت دلهـای هـمه خـدا پـرستان زوّار حـریـم بـا صفـایـت در چشم رضا خداست پیدا از آئـیـنـه خــدا نــمــایـت هم چشم و چراغ مرتضائی هم پـارۀ پـیـکـر رضـائی از ماه گرفـته تا به مـاهی بیمهر رخت همه سیاهی با مهر تو مرگ زندگـانی بیمهر تو زندگی تـبـاهی دادار و ائــمـه و نــبـیّـیـن دادند به عـصمتت گواهی با مهر تو از گـنـاهکـاران بخـشـنـد مـدال بیگـنـاهی دست من و دامـن ولایـت ای حـجّـت بر حـق الهـی مدح تو کند زبان «میثم» بادا بـفـدات جـان «میثم»
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
امشب از لطف خدا شادی و شور است به پا از گـلـستان وِلا غـنچـه گـلی شد پـیـدا شاد باشید که نور عدل و داد آمده است آمد امشب به جهان نـور خداوند مبین منشاء جود و کرامت، نهمین رهبر دین
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
دوباره سَرَم در هوایِ شماست تـمـامِ دلـم سـر سـرایِ شماست بـه سـویِ خـدا رفـتـم و دیـدهام فـقـط ردِ پـا ردِ پـایِ شـمـاست خدا هم فقـط از شما گفته است گـمانم خـدا هـم خـدایِ شماست گـدایـی بـرازنـدۀ ایـلِ مــاسـت بـرازنـده بـودن برای شـماست نـدارد تـفـاوت کـجـا مـیرسی که هر انـتهـا ابـتـدای شـماست خیالم از این و از آن راحت است گـرههـام دست دعـای شماست کم اینجا ندیـده بـرایش بد است دلـم مـسـتـحـقِ زیـادِ رضاست فـقـط مینـویـسـد رضـا تـا ابـد و شُکرِ خـدا بیسوادِ رضاست نجف، کـربـلا رفتم و گـفـتهاند که راهش دهید از بلادِ رضاست گـره میخـورد زنـدگـیام ولی همین نا مُرادی مُرادِ رضاست به خـود آیـم و بـاز بـیـنم سـرم رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست اگر گوشِ دل را دهی میتوان که از کعبه هـم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی تَرک خورده بود ولی ناگـهـان بـویِ دریـا شـنید دلِ انـبـیـا بــر دری مـیتـپــیـد که از آن صـدایِ شـما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضـا ذکـرِ بابا شـنـید تو هم مادری هستی و میشود که از قـلبِ تو نامِ زهـرا شـنید به کـوریِ چـشـمان نـا بـاوران هـمه محـوِ رویِ پـیـمـبر شدند عـسلهای کندویِ لبهای توست گر این روزها شهد و شِکر شدند برای تـمـاشـای لبـخـند تـوست عـلی اکبریها کـبـوتـر شـدنـد کریمی کرامت جوادی و جـود چه خوش کُنیههایت مکرر شدند خـدا دیـد چـشم پُر احـساس تو از آن ابتـدا غـرقِ مـادر شـدند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ما تا نفـس داریم از حـیـدر بخوانیم از معـجـزات دائم این در بخـوانـیم این چارده رکعـت نماز عـاشقی را رکعت به رکعت تا دم آخر بخوانیم ما را درین عـالـم خـدا آورده تا که بـد خـواه آل الله را کـافـر بـخـوانیـم دنیا و محشر در عذاب اندر عذابیم هر بیسر و پا را اگر دلبر بخوانیم حالا که رسوایی نصیب ابـتران شد خوب است با هم سوره کوثر بخوانیم دنیا دوباره عطر زهرا دارد امشب حال سیه رویان تمـاشا دارد امشب امشب ببـیـن دنیا ولیـعـهـد رضا را دسته گـل صدّیـقـه و خـیـرالنـسا را هر کس غـلام خانه ابن الـرضا شد حـاتم نماید گـوشۀ چـشـمش گـدا را امکان ندارد رد شود، هر کس قسم داد بر جان این آقا، علی موسی الرضا را هر بندهای که شد دلش ابن الرضایی دارد همیشه پشت سر، دست خدا را آن قدر از میـخـانـۀ او خـیر دیـدیـم آن قدر لطف او خجـالت داد من را مردم همه دنیاش بر وفق مراد است هر کس رفیق بیکسی هایش جواد است ای که تو را پروردگارت داده عزت نه ساله بودی و شدی صاحب ولایت ای که به گهواره چو عیسی لب گشودی عـالـم به قـربـانت، خـداوند کرامت ای یـادگـار حـضرت باب الحوائج! دیـدیـم از تو مـعـجـزات بـینهـایت دل بُـردهای از دوسـتان و دشمنانت مـأمـون به آقـایی تـو داده شـهـادت از عمر کوتاه تو مردم، قدر یک قرن دیـدنـد آقـایـی، وفــاداری، مـحـبّـت مثـل رضا با دشمنت هم مهـربـانی امّــیــد اول آخــر، بــیــچــارگـانـی دار و ندار حضرت معصومهای تو آقا بهـار حـضرت مـعـصومهای تو بعد از علی موسی الرضا در این زمانه دلدار و یار حضرت معصومهای تو گردد عـلـیِ اکـبـر و زینب تـداعـی وقتی کنار حضرت معصومهای تو هم حضرت معصومه باشد بیقرارت هم بیقرار حضرت معصومهای تو مانند یک قرص قـمـر امّـید بـخـشِ شبهای تار حضرت معصومهای تو دیدیم که در صحن قم حاجت روا شد هرکس که ذکرش یا جواد و یا رضا شد بابا پس از اینکه به گوش تو اذان گفت از داغ عاشورایی این دودمان گفت از کربلا، از تشنگی، از سربریدن از کوفه و بیحرمتی بر میهمان گفت از تشنگی، از حرمله، از شرم عباس از کودک شش ماهه و تیر و کمان گفت از غــصـه گـهـوارۀ خـالـی اصغـر از خون دلهای رباب نیمه جان گفت من مـطئن هـسـتم که ای آقـا برایت نه سال هر جا کرد فرصت، آن به آن گفت: بابـا هـمـیـشه یاد جـد سـر جدا باش هر روز و شب گریه کن کرببلا باش
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
قلب عـوالـم گر در این ایـام شاد است از یـمن مـیلاد جـواد ابن الجـواد است مـا لـذّت هـر جـود را بـا او چـشیـدیم ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است وقتی کرامتهای او بیحد و مرز است بازار حـاتمهای این عـالَـم کـساد است هر کوچک این قوم خود مردی بزرگ است در پـنـج سـالـی او امامِ اعـتـقـاد است در کـاظمینِ او شود هر اشک، لبخـند زیرا برای شیـعـیان باب المـراد است روی نـیـاز مـا به سمت بینـیاز است بر حاجت ما او اجـابت را نهـاد است مشهد اگر نـزدیک باشد بستِ طـوسی راه ورود مـا فـقـط بـاب الجـواد است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
مژده ای یاران نگار آمد نگار آمد نگار بر تـنِ هـستی قـرار آمد قرار آمد قـرار غنچۀ زهرا به بار آمد به بار آمد به بار عالم از یک گل بهار آمد بهار آمد بهار آمد بهار جـان به شوق او؛ نثار آمد نثار آمد نـثار لیل رفـت اینک نهار آمد نهـار آمد نهار دامن ریحـانهات گـردیده گـلشن یا رضا خانۀ تو، قلب تو، چشم تو روشن یا رضا ای رضائیون رخ ابن الرضا را بنگرید رکن ایمان، حصن دین، کهف تُقی را بنگرید چـارده مرآت حُـسن کـبـریـا را بنگـرید هیبت و قدر و جلال مرتضی را بنگرید بر سر دست رضا حُسن خدا را بنگرید طلعت قرآن جمال مصطـفی را بنگـرید قـبلۀ اهل ولا باب الـمراد است این پسر جود با لبخند میگوید جواد است این پسر ای عروس فـاطمه خـیـرالانـام آوردهای عـاشـر مــاه رجـب مــاه تـمـام آوردهای عـرشیـان را آفـتـابـی مـستـدام آوردهای فرشیان را رهبری گردون مقام آوردهای نـوریان را در همه عـالـم امام آوردهای نــاریـان را آیـت بــرداً ســلام آوردهای جان جان عالم است این بر سر دوشش بگیر ای عروس موسی جعفر در آغوشش بگیر آسمان گوید که این خورشید تابان من است عرش میبالد که این ماه فروزان من است عدل مینازد که این مولود، میزان من است وحی میخندد که این پاکیزه تن، جان من است مادرش ریحانه میگوید که ریحان من است در بغل او را رضا گیرد که قرآن من است بشنوید از حضرت جبریل با صوت جلی کــوثـر دوم مـبـارک بـاد بـر آل عــلــی ای وجود جود از جود وجودت یا جواد دوستان و دشمنان مرهون جودت یا جواد حضرت معبود مشتاق سجودت یا جواد لوح دل آئـینۀ غـیب و شهـودت یا جواد مـدح تو گـفـته خـداوند ودودت یا جـواد ای ز وهم خلق، بالاتر حدودت یا جواد تا ابد ظرف وجود از جود و احسان تو پُر هم تو دُرّ هشت دریایی و هم بحر سه دُر نوح دل یوسف لقا موسی کلام عیسی دمی بحر ایمان را گهر دُرهای رحمت را یمی هم کـتاب الله نـاطق هم خطاب محکـمی در محـیط عـلـم سـکّـانـدار کـلّ عـالـمی در سنـین خُـرد سـالی پـیـر پور اکـثـمی از تـمـام انـبـیـا غـیـر از محـمـد اعـلمی در جواب یک سؤال آری هزاران مسئله افکـنی بر گـردن صد پـور اکـثم سلـسله آبـرو بـخـشـان عــالـم آبــرومـنـد تـوأنـد در سنـیـن کـودکـی افـلاک پـابـنـد تـوأند جود و احسان، علم و تقوا چار فرزند توأند صد چو لقمان مستمند حکمت و پند توأند انـبـیاء یکـسرهـمه مشـتاق لبخـنـد توأند در سما افـلاکـیان از مهـر در بـند توأند باد و بارن، ابر و دریا بی قرارت میشود در شکار ماهیی مأمون شکارت میشود ای بلندای زمان مرهـون عـمر کوتهـت اخـتـران پـروانۀ روی نکـوتـر از مهت تن، نه بلکه جان ارباب کرم خاک رهت عرش و فرش و آسمانها و زمین دانشگهت علم ما کان و یکون سطری به قلب آگهت در کتاب آسمانی خوانده حق وجه اللّهت میدرخـشد تا قـیـامت کـوکـب اقـبـال تو شوکت عباسیان چون مور شد پامال تو دست تو وقـت کـرم کـار خـدایی میکند چشم تو از عالمی مشکل گشایی میکند خُـلق تو حتی ز دشـمن دلـربـایی میکند مِهر تو در مُلک دل فرمانروایی میکند ذات حق در طلعت تو خود نمایی میکند عـالم خـلـقت سر کـویت گـدایـی میکـند با تو دارم عرض حاجت از تو میخواهم مراد یا جـواد ابن جـواد ابـن جـواد ابن جـواد ای تو شمع و عالمت پروانه یا ابن الرضا ای رضا را نازنین دردانه یا ابن الرضا دامن ریحـانـه را ریحـانـه یا ابن الرضا جود، پیش جود تو افـسانه یا ابن الرضا من گـدایـم بر در این خانه یا ابن الرضا آشـنـایـم، نـیـسـتـم بـیگـانـه یا ابن الرضا تو مرا سر مست از جام ولایت میکنی تو به مأمون حرز مادر را عنایت میکنی کـیـستم من سائـل کوی تو یا ابن الرضا روز و شب گرم هیاهوی تو یا ابن الرضا مدح خوان تو، ثنا گوی تو یا ابن الرضا تشنه کامی بر لب جوی تو یا ابن الرضا من گدا، جود و کرم خوی تو یا ابن الرضا دست دل آوردهام سوی تو یا ابن الرضا ای هماره لطف و احسان و کرامت کارتان کیست «میثم» خـاک راه میثم تـمّـارتان
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
با مهر تو دل سپهـری از نور شود بـا یـاد تو سـیـنـه وادی طـور شـود تـنها نه ز مـقـدم تو شاد است رضا کـز آمـدنت فـاطـمـه مـسـرور شود ************* آن گـل که سرآغـاز شکـوفـائی بود رخـسـارۀ او بـهـشت رویـائـی بـود وقتی که در آغوش رضا می خندید چون دیـدن بـاغ گـل تمـاشـائی بود ************* ای گل که فضا معطر از بوی تو بود سر تا سر یثرب همه مشکوی تو بود وقتی که رضا تو را در آغوش گرفت در دیـدۀ او نـقـش گـل روی تو بود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
ما خـشـكسـالـیـم و شما بـاران مایی دریای لطف و فضل بی پایان مایی وقتی كه اسم فاطمه روی لب ماست بوی تو میآید، یـقـیـن مهـمان مایی شاگرد درس تو كرامت پیشه گان اند استـاد درس مـكـتـب عـرفـان مـایی هر كس كه باشد منكرت پست است اما من مطمئـنم این كه تو، قـرآن مایی آن كس كه با تو رفت بیراهه نرفته در كـشتـی فـیض خـدا، سكـان مایی از لطف و احسان شما، از علم و جودت بـی پـرده میگـویم شما ایـمان مایی تو در دل خوبان عـالـم جای داری زیـرا كه نــور دیـدۀ سلـطـان مـایی چشم و چـراغ هـشتـمین ماه خدایی یعنی كه فرزند علی موسی الرضایی آن قدر كه چشمان زیبای تو ناز است مانند سجاده به طاق عرش باز است وقتی كه اسم تو میآید آسمان هم... با ذكر نامت غرق در سوز و گداز است یك دو قـدم بـردار كه عـالم بـبـیـنـد خاك زمین از گام هایت دل نواز است روز قـیـامت میشود فهمید این را: هركس كه قدری با تو باشد سرفراز است ما را هم از حال دعایت جرعهای ده آقا امـامت كـن بیا وقـت نـماز است مرغ سحر دیشب تمام ذكرش این بود نام جواد از روز اول چاره ساز است وقتی كه تو رو به خدا غرق دعایی انگار كه حـیـدر كنار جانـماز است ما را بـخـر تا كه بـرای تو بمانـیم روزی مان كن تا گـدای تو بـمانـیم در هر نگاه تو صفا را میتوان دید قطعاً علی موسی الرضا را میتوان دید در نـیـمـه شب هـای خـدایـی تـو آقا هر شب سرشك ربّنا را میتوان دید آقا به جان نوكرانت كفر این نیست در چشم های تو خدا را میتوان دید دست گدا وقتی كه سوی تو دراز است لطف امـام مجـتـبی را میتـوان دید هر شب كنار سفرهات خضر و كلیم اند چون حضرت خیرالنسا را میتوان دید عـالم فـقـیـر دست هایت هست زیرا در خـانـۀ تو انـبـیـا را میتـوان دید از آسمان كـاظمیـن از روی گـنـبـد گـلـدستههای كـربلا را میتوان دید از صحن تو تا كـربلا یك راه دارد یـك جــادهای كـه نــام ثــارالله دارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
بـاز بـر نخـل ولایت ثـمـری داده خدا آسـمـان عـظـمت را قـمـری داده خـدا در بهـاری همه زیـبائی و امید و صفا گـلشن مهر و وفـا را ثـمری داده خدا دهـم مـاه رجـب لـیـلـۀ قـدر دل ماست وه بر این شب چه مبارک سحری داده خدا شب قدر است بخوان سوره کوثر زیرا به رضا کـوثر و قـدر دگری داده خدا حجره کوچک ریحانه بهشتی دگر است که بر این خانه صفای دگری داده خدا به جهـان بـشریت ز حـریـم ملـکـوت با جـمـال مـلـکـوتی بـشـری داده خـدا تـا که در بـادیـه عـشـق توقـف نـکـنـد باز این قـافـلـه را راهـبـری داده خـدا همه از مرحمت این پدر و این پسر است هرچه بر هر پسر و هر پدری داده خدا همچو او نیست دگر پُر برکت مولودی مقدمش را چه مبارک اثری داده خـدا اولیاء جـمـلـه جوادند ولـیـکن ز جواد جـود را جـلـوۀ تـابـنـده تری داده خـدا تا دهـد قدرت فـرعـونی مـأمـون بـباد به جگر گوشه موسی پسری داده خدا جز مدیح علی و آل (موید) را نیست آری آری که به هر کس هنری داده خدا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
تو بـی ابـتـدایـی و بـی انـتـهــایــی تو واضح تـرین جـلـوۀ کـبـریـایـی تو دریـای جـودی تو جـودِ خُـدایی تو همچون خـدایت؛ غـفـور الذنوبی تویی کان رحمت؛ بَری از عـیـوبی خـُدا مُـنْــزِل و نـعـمـت نـازلش تو نـبـی واصـل و جـلـوۀ کـامـلـش تو به مولا، رجب را مُرَجّب تو کردی به مـولا، ادب را مؤدّب تو کردی به ذکـر علی بین محـراب، سوگند به شبهای روشن ز مهتاب، سوکند به تهـمـت دهـان بـاز کردند آسـان هـمـان آشنـایـان همان نـاسـپـاسـان تـویـی آن که حـق باشد او را مؤیّد و شـرح کـمـال تو صـدهـا مُـجـلّـد من از جود تو صاحب شور و شینم من از لطف تو خـاکـسـار حـسیـنـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
نوشت اول شعرش به نام حضرت عشق و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق کسی که شعرخودش را نگـفته میداند که هست ازبرکات وجود ورحمت عشق اگرچه قافیۀ شعر دست و پا گیر است شروع میکند این بار هم به زحمت عشق منی که مثل همیشه خراب و حـیـرانم منی که گرم سرودن شدم به نیت عشق کسی که آمدنش را خـدا تـبارک گفت کسی که آمد و شد منتهای زینت عشق تـرنـمـات لـبـش آیـه هـای کـوثـر بـود و داد خـاتمه بر افـتـرا و تهمت عشق عجیب نیست که مولود بی نظیر رضا شود برای همیشه امام عصمت عشق سلام بر گل رویش بگو به قصد برات نثـار این پـسر حضرت رضا صلوات شکوه بی بدل لطف و مهر و جودی تو و بـانـی هـمـۀ خـلـقـت و وجـودی تـو گـرفـتـه دور و برت را هـزار پروانه چرا که خوبتر از عطر ناب عودی تو تـویـی نـتـیـجۀ ایـمان به حرف پیغمبر و ربـنـای قـنـوت و دم سـجــودی تـو ادامـه داشت بـرایـش کــنـایــۀ مــردم تو ای سـلالـۀ زهـرا اگـر نبـودی”تو” تو استجابت سبـزی به دست های گدا زلال جـاری فـیضی شبـیـه رودی تـو پس از امام حسن سفـره های رنگـینی برای مردم بی دست و پا گـشودی تو تو دستگیر همه هستی، ای خدای کرم که هیچ چیز نمی خوای در ازای کرم منم هـمـیـشـه مـریـد درِ تو بـاب مراد دوبـاره قـرعـۀ فـالـم به نـام تـو افـتـاد ببخش اینهمه بد کرده ام به جان خودم نگاه گرم و صمیمیِّ تو به من رو داد چه قدر حاجت ناگـفته را روا کردی! و هرچه دارم از تو بُوَد، خانه ات آبـاد چرا هزار مرتبه شکر خدا که سائلم و کـرامـت تو مـرا در کـنـار تو جـا داد خلاصه این که منم خاکسار این درگاه مزن به سینۀ من دست رد امام جـواد تمام آبـروی من به زیـر دین شماست تمام آرزویم صحـن کـاظمین شماست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود عشق گاهی میرسد تا یک نفـر بابا شود یک نفـر امّا دو عـالـم بـنـدۀ سلطانی اش بـنـده نه، قـربـانی قـربـانی قـربـانـی اش مـهـربـانـی که تـمـام مهربـانان فانی اش دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش با حضور انـبـیـاء و اولـیـاء و ابـر و باد آدرس: مشهد؛ حرم؛ پشت درِ باب الجواد عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی آب سـقـا خـانه جـام کـاسه های حضرتی بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی جـبـرئیـل از میـهـمانان میـزبانی می کند بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین ای پـرسـتـوی مـهـاجـر آشیـانت را ببین ای دل غـمـگـیـن امام شـادمانت را ببین امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین ای امـام مـهـربـان بـاب الـمــرادت آمـده مـیـوۀ قـلـبـت دل آرامـت جــوادت آمـده مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو مردمـان ری فـدای روی گـنـدمگـون تو سبط مـوسی هستی و کار مسیحا میکنی مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی با عصایت معـجـزه مانند مـوسی میکنی دیـدۀ کـور مـنـافـق را تو بـیـنـا مـیـکـنی بر حـقـیـری بـنـی عـبـاس دامن مـیـزنی پور اکـثـم را به تیـغ عِـلـم گردن میزنی آن خدایی که به تقدیرم گـدایی را نوشت در مـرام نام تو مشکل گشایی را نوشت ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت در مـیـان تـیـرگـی هـا آفـتـاب من شـدی تو قـسـم های همیـشه مستجـاب من شدی چون به سائل میدهی از هرچه بهتر، بیشتر میخورد باب الـمراد خـانه ات در، بیشتر گرچه نام تو شده حـاجت بر آور بیـشتر لیک حساس است بابایت به مـادر بیشتر پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ز آسـمــان تــولا بــه دل نـــدا آمــد ز آل فــاطــمــه آئــیــنــۀ خــدا آمــد گـره گــشـای امـامِ گــره گـشــا آمـد خـبـر رسیـد کـه دردانـۀ رضـا آمـد نـمـاز شـکـر بخـوانـید قـبـلـه می آید ز آل قــبـلـه جــواد الائــمـه مـی آیـد دوبـاره واژۀ خـیـر کـثـیـر افـشا شد به رغـم مدعیـان عـید آل زهـرا شد ز خـانـوادۀ تـوحـیـد گـل شکـوفا شد بگو به شیـعـه امـام رئـوف بـابا شد عوالم است هم آوای ما خدا را شکر رسید حضرت ابن الرضا خدا را شکر خدا نوشت جنان را ز ریزش کرمش کجاست با برکت تر ز شوکت قدمش به واقفیه بگو یک نظاره بر حرمش پدر بزرگ و پسر زاده زیر یک عَلَمش ز شهر طوس شبی تا حسین باید رفت ز کربلا سـفـری کـاظمین باید رفت برای عـالـمـیان یک جواد کافی بود به عصرها و زمان یک جواد کافی بود تمام کون و مکان یک جواد کافی بود خدا نوشت همان یک جواد کافی بود خـدای جـود به امر خـدا تجـسّم کرد رئوف بعد چهل سال یک تبسم کرد اگر نـبـود جـواد الائـمـه نـور نـبـود برای آل عـلـی شادی و سرور نبود نبود موسی عمران و کوه طور نبود بساط بـنـدگـی ما هـمـیشه جور نبود اگـــر نـــبــود جـــواد الائــمــه واللهِ ز فتنه بود که میرفت دین به بیراهه اگر چه دین خدا را رسالت نبوی است اگرچه رمز امامت عدالت علوی است اگرچه منطق دشمن خشونت اُمَوی است سلاح و منطق قرآن ولایت رضوی است مسیر ابن رضا انقلاب اسلامی است چنانچه منطق ما انقلاب اسلامی است منـاظـرات جـواد الائمه فرهنگیست زمان، زمانِ وی و فتنه، فتنۀ رنگیست به جنگ نرم نه آهن نه حربۀ سنگیست مشاجرات اگر چه گـزینۀ جنگـیست به هوش دین خدا را حرامیان نبرند ولایت رضـوی را منـافـقـان نـبـرند به رغـم زمـزمـۀ ادعـای بدخواهان عقـیم ماند دگر ماجـرای بد خواهان چرا شدند کسان همصدای بدخواهان گرفت خـدعـۀ ابلیس پای بدخـواهان چه زود زمـزمـۀ فـتـح مکـه می افتد رژیم آل سـعـود از اریـکـه می افـتد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
زمزمۀ کل عاشقا، سوره قـدر و تبارکه تـولـد پـارۀ تـن، امـام هـشـتـم مـبـارکه آمد پـسـر امـام رضـا؛ جـواد آل احـمـد قرص قمر امام رضا، به این جهان خوش آمد خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا ************************* روشنی خانۀ رضا، خوش آمدی یابن فاطمه ای گل ریحانۀ رضا، خوش آمدی یابن فاطمه شادیم که دل امام رضا؛ ز مقـدم تو شادِ ذکر عـروج دلای ما، ادرکنی یا جـوادِ خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
پخش سبک تو جوادی ذوالعطایی جان و جانان رضایی مصحف جان رضا را سوره کوثر مبارک جشن میـلاد جـواد آل پـیـغـمـبر مبارک شد مدینه رشک رضوان از قدوم ماه زهرا از سُرور این ولادت خنده زن شد گل به صحرا تو امـیـر عـاشـقـانی؛ مثل بـابـا مهربانی مهربانی،روح وجانی در کرامت بی کرانی تو جوادی ذوالعطایی جان و جانان رضایی *************************** سائلم من میزنم در، درگشا بر رویم آقا ای تـمـام هـستـی من دلبر مـه رویـم آقا ما که هر دم گرم ذکر یا علی و یا حسینیم از همین جا رهسپار خاک پاک کاظمینیم تو جوادی ذوالعطایی جان و جانان رضایی *************************** کن دعا ای مقتدایی که گل خیر النسایی که شویم ما چون شهیدان عاقبت کرببلایی شکر للّه که همیشه بی نـوای اهل بیـتیم تو جـواد اهل بیتی ما گـدای اهل بیـتـیم تو جوادی ذوالعطایی جان و جانان رضایی
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
تجلّیِ رخسار جانان، بهار گلستان ایمان گل روی فرزند سلطان، مبارک به یاران ای یاران جان مرتضی به دنیا آمد دلبـند حضرت رضا به دنیا آمد تـو قــمــر طـاهـایـی گـل پـسـر زهـرایـی خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا *************************************** توحاکم به مُلک قضایی، عزیز دل مرتضایی بـهـار وجـود رضـایـی، ولـیّ خــدایــی خورشید نهم سپهـر آل عصمت آیات سوره عطا و جود و رحمت رشتـۀ دل در دستـت لطف و کرم پا بستت خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا *************************************** خدایا به حقّ پیمبر، به حقّ جواد بن حیدر و رخسار زیبای احمد، وَ زهرای اطهر با کار و همّت و پاکی و صبر وتقوی ما را کن مـورد پـسند آل طاها غـرق عنـایت بـاشیم یــار ولایـت بـاشـیـم خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا؛ خوش آمدی یا مولا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
جشن و شور و شادی، بر همه مبارک مـیـلاد عــزیــز، فــاطــمــه مـبـارک شـاه مُـلک قـضـایی، لالـۀ مرتضایی گوهر بحر عصمت، نور چشم رضایی یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه ************************************* پـیـدا از جـمـالـت، نــور کـبــریـایـی مـثـلِ گـل به رویِ، دستـان رضـایی روح و جان محـبـین، جـمله آوارۀ تو قبـلـه گاه مـلائک، سـوی گهـوارۀ تو یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه ************************************* بـشـنــو آرزوی، ایـن عــبـد قـدیـمـت دل کـرده هــوای، دیــدن حــریــمـت شُهره در عالمینیم، عاشقان حـسیـنـیم از همینجا یا مـولا، زائـر کـاظمیـنـیم یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه؛ یا جوادَ الائمه
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
پخش سبک ( به سبک ربِ صلِ علی محمد، محمدٍ و آلِ محمد ) از تبار کوثر امشب، نور دیگر جلوه گر شد پارۀ جـسـم پیـمـبر، ضامن آهو پدر شد جهان گلشن شده زلبخند رضا چه پُر برکت شده ز فرزند رضا جواد ابن الرضا؛ جواد ابن الرضا (۲) ربِ صلِ علی محمد، محمدٍ و آلِ محمد ************************ ازقدومش در جنان نهر رجب شیر و شکرشد رو سپید از این قمر، شیرین زنام این پسر شد کتاب حُسن او بهشت مردم است که این نـورِ دل امام هشتم است جواد ابن الرضا؛ جواد ابن الرضا (۲) ربِ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد ************************* هر سحر کوبم درت را، دست خالی، چون نسیمی من گدای کاظمین و، تو کریم ابن کریمی دلم پر میزند سوی باب المراد شب عید کریم شب جشن جواد جواد ابن الرضا؛ جواد ابن الرضا (۲) ربِ صلِ علی محمد، محمدٍ و آلِ محمد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
امشب به شبـسـتـان ولایـت قـمـر آمد خورشید جـمـالات خـدا جـلوه گر آمد طـوبـای تـمـنّـایِ رضـا را ثـمـر آمـد در بیـت رضا بـاز رضایِ دگـر آمـد میـلاد جـوادبـن جـوادبـن جـواد است این باب مراد است مراد است مراد است خیزید که امشب شب شادی و سرور است خیزیـد کـه میـلاد تجلی گه نـور است هر لحظه هزاران شب شوق و شب شور است از پا ننـشینیـد شب صبح ظهور است رخسـار خـداونـد، عـیـان آمده امشب یا بـاز، محمّد به جـهـان آمده امشب؟ این موهبت و لطـف خـداداد، مبارک بر آل مـحـمّـد شـب مـیـلاد، مـبـارک این عـید بُوَد بر همه اعـیـاد، مبارک مـیـلاد جـوادبـن رضـا بـاد، مـبـارک جود و کرم و لطف حق آغاز شد امشب قرآن به روی دست رضا باز شد امشب سـر تـا بـه قـدم آیـنـۀ حُـسـن خـدایـی کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی جـان هـمـگـان در قـدمش باد فـدایـی جـود آمـده بـر درگـه او بهـر گـدایـی در وسعـت ملـک ازلـی نـور بـبـیـنید ای چشم بد از ماه رخش دور! ببیـنـید ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای لیلۀ قدر این تـو و این طُرّۀ مویش ای خلـق خـدا روی بیـارید به سویش این باب کرم، باب دعا، باب مراد است والله جواد است جواد است جواد است ای چشم رضا محـو تـماشای جـمالت جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت خورشید بـرد سجده به ایوان جـلالت میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت بالیده رضا لحظه به لحظه به وجودت مشهورتر از کـلّ امامان شده جـودت داده است خداوند به فضل تو گـواهی در کودکیات سینـه پُـر از علـم الهی دادی خبر از ابـر و هوا و یم و ماهی مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی گویی که شراری شد و یکباره برافروخت در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت در سن طـفـولـیـتـت ای عـالِـم عــالَـم عـلـم ازل و عــلـم اَبــد بـود مُـجـسّــم زانـو زده در مـحـضـر تو زادۀ اکـثم نـه زادۀ اکــثــم کـه تـمـام عـلـمـا هـم تـا زنـگ ز آیـنـۀ دلهـا هـمـه شـویـد قـرآن به زبان تو سخن گـفـته و گوید من سائل لطف و کرمت بودم و هستم هرجا که روم در حرمت بودم و هستم یک قطرۀ کوچک ز یمت بوده و هستم موری سـر خاک قدمت بودم و هستم با آن که گـنـاهـان مرا خـوب بـدانـی آنـی ز دل خـویش نـرانـدی و نـرانی هرچنـد کـه دائم خجـلم از گـل رویت سوگند بـه رویت نروم از سـر کویت از جود شما ریـگ شدم درتـه جویت ای لطف و کرم عادت واحسان همه خویت تنها نه ز رأفت به روی دوست بخندی بر دشمن خـود هم در این خانه نبندی من شـاخـۀ خـاری به گـلـستان شمایم هـرجـا بـنـشیـنم بـه سـر خوان شمایم یک عـمـر نـمکگـیـر نمکدان شمایم از لطف شمـا نیـز ثـنـاخـوان شـمـایم ای چـشم تـو چشم کـرم و لطف الهی باشد که به میثم کنی از لطف نگاهی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
امشب ای غـم از دل ما دور باش امشب ای عفریت خود بین کور باش امـشـب ای مــاه مـنـیـر آسـمــان از پـس ابـر سیـه رُخ کـن عـیـان امشب ای پروانـۀ شب زنـده دار دور شـمـع یـار پَـر زن بی قرار امشب ای گمگشتگان شورا کنید تــا دیــار یــار را پــیــدا کـنــیــد امشب ای شهر پُر آشـوب حجاز بر سپهر و مـاه و اخـتـرها بـنـاز خـاکـیــان نـازنـد بـر افـلاکــیــان عـرشـیـان محـتـاج فیض خاکیان ای قـلـم امـشب کـجـا بُـردی مرا تـا حـریـم کــبـریــا بُــردی مــرا بـاز سـوی کـهـکـشـانـم می بـری تـا کـدامـیـن آســمـانـم مـی بــری می دهد این مـژده جـبـریـل امین شـد شب مـیـلاد عـیـسـای زمیـن یک صدا عـالم صدایش می کـنـد عـیـسی مـریـم دعـایـش می کـنـد گر بشر گویم بشر حیران اوست ور ملک گویم ملک دربان اوست او جواد است و عزیز مرتضاست راحت جان علی موسی الرضاست گـویــد اربـاب خـرد بـا اعـتــقـاد یـا جــواد و یـا جــواد و یـا جــواد ای هـــــواداران اولاد رســـــول وی ثـنـا گـویـان زهـرای بـتــول همت مـرغ هـمـائـیـتـان کجـاست حال کشکول گـدائـیـتـان کجاست نـور در ظـلـمت سفـیـدی می دهد فـاطـمـه بر شیـعـه عیدی می دهد سر دهـیـد این زمـزمـه اندر نهاد یـا جــواد و یـا جــواد و یـا جــواد قـاصـدا امشب به رضـوانـم بـبـر نه به رضـوان بر خـراسانم بـبـر گو مبـارک باد این فـرخـنـده عید جـان ایـران جـان جـانـانت رسید طوس را امشب چراغان کرده اند جشن بر پا در خراسان کرده اند مادری، فـرخنده زاد آورده است نازنـیـنی چون جـواد آورده است گـویـد احـسـن ای گـل بــاغ وداد یـا جــواد و یـا جــواد و یـا جــواد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
امشب بـه جـهــان آمـده پیغمبر دیگر؟ یا کعبه گرفته است به بر حیدر دیگر؟ بُـشـری که دلِ آل محـمّـد همه شـاد است ای بـحـر تـجـلّـی گـهـرت باد مبارک ای شـاخـۀ طـوبـا ثـمـرت بـاد مبارک این قـبـلۀ اربات مـراد اسـت، مـراد است بـا ماه بگـوییـد چراغ سحـر است این با مهر بگویید که از مهر، سر است این ما را به پسر بودن او فـخـر از آن است این است کز آغـاز خـداونــد ستـودش این است که بگشود نبی لب به درودش جـوشد ز کـفـش لطف و عنـایات خـدایـی سرتا بـه قـدم حسن خـداونـد جـلـیـلش مـرآت جمـال نـبـوی روی جـمـیـلـش این است که در محضر او زادۀ «اکـثم» این است همـان مـخـزن اسـرار الـهی وابـسـتـه بــه عـلـم ازل نـامـتـنــاهــی کز معجـزهاش هوش پرید از سر مأمون 'ای از ازلـت نـــام دل آرای مـحــمّــد 'وی آیــنــۀ طـلعـت زیــبـای مـحـمّــد از جـود تـو یا فـضل تو یا عـلم تو گویم؟ با این همه اوصاف خـدایی ز خـدایت در حـیـرتم آخر چه بگویم بـه ثـنـایت تو مصحـف زهـرایـی و قـرآن رضـایـی فـردوس بَرد سـجـده به خـاک قـدم تو رضوان شده پـیـوستـه گـدای کـرم تو از ما همـه دریـوزگـی و عجـز و گـدایی بگـذار کـه سرگـرم هـیاهـوی تو باشم تا جان به لبم هست، ثنـاگوی تو باشم آن روز که خـلـقـت همه دامان تو گـیرند تـو دسـت عطـا و کرم و لطف خدایی تو در دو جهان از همگان عقدهگشایی جود و کرم از توست، تضرع صفت ماست مـن مـیـثـم آلـودۀ بـیدسـت و زبــانــم در بـاغ بـهـار تو کـم از برگ خـزانم من با هـمـه گـفـتـم که جـواد است امـامـم
: امتیاز
|